English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2667 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dump U رها کردن گوی بولینگ از انگشت و شست باهم بطوریکه گوی پیچ نخورد کشیدن طناب یا سیم بازکننده چتر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bouse U بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
lifts U بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifted U بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lift U بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifting U بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
cable U طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cabled U طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
tows U با طناب کشیدن
tail on U کشیدن طناب
tow U با طناب کشیدن
to set by the ears U باهم بدکردن باهم مخالف کردن
tracks U با طناب کشیدن راه
rouse in U کشیدن طناب با دست
tracked U با طناب کشیدن راه
track U با طناب کشیدن راه
lanyard U طناب کوتاه برای کشیدن چیزی
towrope U طناب مخصوص یدک کشیدن چیزی
towropes U طناب مخصوص یدک کشیدن چیزی
heave around U شروع به کار کشیدن طناب با دوار
clear for running U طناب برای کشیدن ازاد است
downhaul U طناب مخصوص کشیدن بادبان کشتی
lanyards U طناب کوتاه برای کشیدن چیزی
to tuck in a child U پتوی روی بچه را درست کردن [که سرما نخورد]
to tuck up a child [British E] U پتوی روی بچه را درست کردن [که سرما نخورد]
free stroke U کشیدن ساده سیم گیتار [کلاسیک] [انگشت به روی سیم همسایه منتقل می شود]
rest stroke U کشیدن سیم گیتار [کلاسیک] [انگشت به روی سیم همسایه کوتاه مدت تکیه میکند]
to set at loggerheads U باهم بد کردن باهم مخالف کردن
evincibly U بطوریکه بتوان اثبات کردن
mittens U دستکش دارای یک جابرای چهار انگشت ویکجابرای انگشت شست
mitten U دستکش دارای یک جابرای چهار انگشت ویکجابرای انگشت شست
heichyo U بازکننده
extensor U بازکننده
extensor U عضله بازکننده
relocation loader U بازکننده جابجاساز
plucks U عقب بردن ناگهانی دست هنگام رها کردن تیر که باعث میشود تیر به هدف نخورد
plucked U عقب بردن ناگهانی دست هنگام رها کردن تیر که باعث میشود تیر به هدف نخورد
plucking U عقب بردن ناگهانی دست هنگام رها کردن تیر که باعث میشود تیر به هدف نخورد
pluck U عقب بردن ناگهانی دست هنگام رها کردن تیر که باعث میشود تیر به هدف نخورد
extensor U عضلهء منبسط ماهیچهء بازکننده
static line U بند ثابت چتر یا بازکننده چترنجات
i wonder he did not catch cold U که سرما نخورد
fingerprint U انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinted U انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprints U انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
fingerprinting U انگشت نگاری انگشت نگاری کردن
Mind your head! U مواظب سرت باش! [که به جایی نخورد]
finger mark U با انگشت چرک کردن
nose-picking U انگشت کردن در بینی
proverbialize U انگشت نما کردن
To take fingerprints. U انگشت نگاری کردن
synchronises U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronised U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronising U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronize U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
synchronizes U همزمان کردن از حیث زمان باهم مطابق کردن
to set at variance U با هم بد کردن باهم مخالف ت
interwed U باهم پیوند کردن
cohabiting U باهم زندگی کردن
sums U باهم جمع کردن
splicing U باهم متصل کردن
splices U باهم متصل کردن
sum U باهم جمع کردن
spliced U باهم متصل کردن
splice U باهم متصل کردن
cohabits U باهم زندگی کردن
cohabited U باهم زندگی کردن
cohabit U باهم زندگی کردن
intercommon U باهم شرکت کردن
to keep company U باهم امیزش کردن
interchanges U باهم عوض کردن
interchanging U باهم عوض کردن
confuse U باهم اشتباه کردن
chums U باهم زندگی کردن
interchanged U باهم عوض کردن
confuses U باهم اشتباه کردن
interchange U باهم عوض کردن
symmetrize U باهم قرینه کردن
chum U باهم زندگی کردن
to make an e. of oneself U خود را انگشت نما کردن
finger hold U خم کردن غیرمجاز انگشت حریف
to cotton with each other U باهم ساختن یارفاقت کردن
to spar at each other U باهم مشت بازی کردن
to cotton together U باهم ساختن یارفاقت کردن
pay out the rope U طناب را شل کنیدتاباز شود طناب رابدهیدبیاید
climber U پوست یا چرم زیر اسکی تا درهنگام صعود بعقب لیز نخورد
disunite U باهم بیگانه کردن نفاق انداختن
disunites U باهم بیگانه کردن نفاق انداختن
to come to an explanation U درتوضیح چیزی باهم موافقت کردن
disunited U باهم بیگانه کردن نفاق انداختن
disuniting U باهم بیگانه کردن نفاق انداختن
so that U بطوریکه
qua U بطوریکه
in due f. U بطوریکه
the f. of a table U بطوریکه
as U بطوریکه
lanyard U طناب کوتاه طناب کمر
lanyards U طناب کوتاه طناب کمر
cargo sling U طناب بستن محمولات به زیرهلی کوپتر طناب باربندی هلی کوپتر یا خودرو
according as U همچنانکه بطوریکه
pace lap U دور پیست را باهم رفتن برای گرم کردن ماشین در اغازمسابقه
inapplicably U بطوریکه تطبیق ننماید
incomputably U بطوریکه نتوان شمرد
slackens U شل کردن طناب
slackened U شل کردن طناب
slacken U شل کردن طناب
surged U شل کردن طناب
surges U شل کردن طناب
slackening U شل کردن طناب
surge U شل کردن طناب
slackest U شل کردن طناب
slack U شل کردن طناب
slacks U شل کردن طناب
veer U شل کردن طناب
veers U شل کردن طناب
pass a line U رد کردن طناب
veered U شل کردن طناب
incommutably U بطوریکه نتوان معاوضه نمود
ineffably U بطوریکه نتوان بیان کرد
keckle U طناب پیچ کردن
seize U نج پیچ کردن طناب
seizes U نج پیچ کردن طناب
seized U نج پیچ کردن طناب
worming U روکش کردن طناب
lashes U طناب پیچ کردن
woold U طناب پیچ کردن
flemish U حلقه کردن طناب
lashed U طناب پیچ کردن
lash U طناب پیچ کردن
how long is the rope U درازی طناب چقدر است طناب چند متر است
impressibly U بطوریکه بتوان دران تاثیر کرد
incomprehensibly U بطوریکه نتوان درک یا احاطه کرد
entertainingly U بطوریکه سرگرم کند بطورتفریح دهنده
ideally U بطوریکه فقط بتوان تصور کرد
incompressibly U بطوریکه نتوان متراکم یا خلاصه نمود
loft U ضربه زدن هوایی بصورت قوسی رها کردن گوی بولینگ در هوا که به شدت به مسیر بخورد
lofts U ضربه زدن هوایی بصورت قوسی رها کردن گوی بولینگ در هوا که به شدت به مسیر بخورد
take a strain U وارد کردن فشار به طناب
cast off U باز کردن طناب قایق
unlay U باز کردن تای طناب
tripped U ازاد کردن یاشکل کردن طناب
trip U ازاد کردن یاشکل کردن طناب
trips U ازاد کردن یاشکل کردن طناب
illimitably U بطوریکه نتوان محدود کرد بطور نامحدود
lashing U طناب پیچ کردن نوار پیچی
bight U حلقه طناب مضاعف قایق حلقه طناب دوبل
mooring line U طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
micro prolog U PROLO بطوریکه قابل دسترس چندین سیستم ریزکامپیوتر باشد
hypoventilation U تنفس کم بطوریکه مقداراکسیژن خون از مقدار عادی ان کمتر میشود
tuck U چین دادن یاجمع کردن انتهای طناب توگذاشتن
tucks U چین دادن یاجمع کردن انتهای طناب توگذاشتن
tucking U چین دادن یاجمع کردن انتهای طناب توگذاشتن
weight U بالا کشیدن لنگر نیروی لازم برای کشیدن زه
coverings U مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
covers U مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
cover U مانورکردن بطوریکه قایق عقبی جلو نیفتد محافظت از بدن باشمشیر
wash in U پیچش بال بطوریکه زاویه نصب ان بطرف نوک کاهش یابد
ventriloquism U سخن گفتن انسان بطوریکه شنونده نداند صدا ازکجابیرون امده
variable incidence U جسمی که بصورت لولایی نصب شده بطوریکه زاویه برخورد ان تغییر میکند
to scrape down U تراشیدن وکوچک کردن بوسیله کشیدن پابرزمین سخن کسیراپایمال کردن
ejection U خارج کردن وسیله یا نیروها بخارج پرتاب کردن یا کشیدن
pegs U میخ زدن میخکوب کردن محکم کردن زحمت کشیدن
peg U میخ زدن میخکوب کردن محکم کردن زحمت کشیدن
non rotating wire rope U طناب سیمی یک سو با مغزی طناب سیمی نپیچ
blank U حرکت دادن قایق بطوریکه مانع وزیدن بادروی بادبان سمت باد شود
blankest U حرکت دادن قایق بطوریکه مانع وزیدن بادروی بادبان سمت باد شود
duck and drake U پرتاب سنگ روی اب بطوریکه قبل از فرورفتن دراب بچند نقطه از سطح اب بخورد
ducks and drakes U پرتاب سنگ روی اب بطوریکه قبل از فرورفتن دراب بچند نقطه از سطح اب بخورد
gestalt U معین بطوریکه اجزاء ان خواص مختصه خودراازطرح و یاشکلی که از این ترکیب بدست اید
To pamper ( solicit ) someone . To play up to someone . U ناز کسی را کشیدن ( منت کشیدن )
traveler U میله فلزی عقب قایق با حلقه برای وصل کردن طناب بادبان
To smell. To sniff. U بو کشیدن ،بو کردن
hyperventilation U تنفس زیاد بطوریکه مقدار دی اکسید کربن در خون از مقدارعادی ان کمتر میشود و سبب تشنج سرگیجه و غش میگردد
lengthening U طولانی کردن کشیدن
lengthened U طولانی کردن کشیدن
lengthen U طولانی کردن کشیدن
straps U کشیدن تیز کردن
triggered U کشیدن رها کردن
triggers U کشیدن رها کردن
experiencing U تجربه کردن کشیدن
lengthens U طولانی کردن کشیدن
entrain U سوار کردن کشیدن
experiences U تجربه کردن کشیدن
experience U تجربه کردن کشیدن
traces U ضبط کردن کشیدن
traced U ضبط کردن کشیدن
strap U کشیدن تیز کردن
trigger U کشیدن رها کردن
trace U ضبط کردن کشیدن
snuffles U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffling U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffled U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffle U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
twinge U درد کشیدن تیر کشیدن
agonise U زحمت کشیدن درد کشیدن
twinges U درد کشیدن تیر کشیدن
fences U حفظ کردن نرده کشیدن
fence U حفظ کردن نرده کشیدن
impale U محدود کردن میله کشیدن
machinate U نقشه کشیدن تدبیر کردن
rail U نرده کشیدن توبیخ کردن
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Jack Attac
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com